یاسمین زهراجونیاسمین زهراجون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره
یکی شدن مامانی وبابایکی شدن مامانی وبابا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

پرنسس مامان یاسمین جون

۳۳ ماهگی پرنسسم

1395/7/15 4:52
نویسنده : مامانی
627 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر عزیزم.ی چند ماهی برات مطلب ننوشتم ب علت جابجایی منزل، مشکلات دیگه،و امروز تصمیم گرفتم ک با گوشی موبایل برات پست بذارم.الان خیلی ماشالله بزرگ شدی دایره کلماتت کامل و حرف زدنت شیرین .شیرین کاریاتم زیاد ومن هر روز بیشتر عاشقت میشم.امسال تابستون ماهی یکبار رفتیم قم ب خاطر تو چون همش یاد گرفتی میگی با اتوبوس بریم قم.چمدون جمع میکنی آماده میشی.کارا و حرفای خیلی جالبی میکنی.مثلا رفتی عکس عروسیمو برداشتی ب بابایی میگه مامان عروس شده منو نبرده منو اتاق خابونده اومدش بیدار شدم.یا سبزی پاک میکنم میبینی برکای سبز جدا میکنم تو هم شروع ب تمیز کردن میکنی.بیشنر وقتا شال منو سرت میکنی بازی میکنی...صبحانه ها هنوزم عاشق عسل هستی.و شدید ا عاشق مامانی و لوس شدی ومنم حسابی روت حساس شدم، و حسابی نقطه ضعفم شدی.چند روز دیگه عاشورا هستش احتمالا مامان جون بیاد خونمون.حسابی دلتنگ شدیم.مثل همیشه کلی نینی ب لالات میذارن.زیاد با سمت خانواده بابایی جور نیستی البته ی خورده هم اونا محبتشون خشن هست و بوس اجباری ازت میخان. کلی دختر عمت دعوا میکنین و میزندت وسرهمین موضوع من با مامانش قهر شدیم.دوست داشتم از خودت دفاع میکردی عزیزم این زمونه باید محکم و قوی باشی گل دخملی اما شما احساسی و مهربون هستی..... بازم برات  پست میذارم ..دوستت دارم.

پسندها (2)

نظرات (0)