یاسمین زهراجونیاسمین زهراجون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
یکی شدن مامانی وبابایکی شدن مامانی وبابا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

پرنسس مامان یاسمین جون

عاشورا وتاسوعا وجمکران

1394/8/10 16:19
نویسنده : مامانی
521 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر عزیزم عزاداریت قبول باشهبوس چندر روز تعطیلی رفته بودیم قم بیشتر وقت درحال دیدن دسته های عزاداری بودیم کوه خضر نبی رفتیم و جمکران ک برای اولین بار بود میرفتی واز حیاط جمکران خوشت اومده بود وحسابی بازی کردی میشه گفت هم عزاداری رفته بودی هم تفریحگریهخنده آقاجون و مامان فهیمه برای سلامتیت نذر کرده بودن ک عاشورا وتاسوعا قربونی بکشن ک روز جمعه ساعتای 11 خونش ریخته شد وی اشتباهی   ک منو بابایی کردیم وحواسمون نبود ک گذاشتیم صحنه کشتن گوسفند رو دیدی ک من آخراش یدفعه متوجه نگاه مضطرب و     ترسان تو شدو واومدم بغلت کردم وبردم خونه وتا آخر شب میگفتی عمو ببع عمو ببع بمیرم برات چ اشتباهی کردم غمگینامیدوارم فراموشت شه ک هنوز نشده وهر چند روز یکبار  میگی عمو ببعگریه وحسابی ترسو شدی ک البته ترسو بودی بدتر شدی..سینه زدن یادت بود میزدی میگفتیم بگو حسین میگفتی محسن اسم داییتو میگفتیخندونک  بیشتر زمانتم با خاله زینبو اقاجون میگذروندی ناگفته نماند ک قبل از تاسوعا رفته بودی رنگین کمان و تاب و سرسره خوب نینی بودی و از قطار گفتن خستمون کرده بودی 3 بلر سوارشدیبوس

پسندها (7)

نظرات (2)

مامانی کوثــر و کهـرزاد
12 آبان 94 14:12
سلام مامانی مهربوووون.. نی نی ما به دنیا اومده به وبمون سربزنیــــــــد.
مامانی
پاسخ
باشه گلم
خاله زینب
13 آبان 94 20:36
عزاداریت قبول باشه پرنسس ناز من
مامانی
پاسخ
مر30 خالهههههههههههههههه