خطر ب خیر گذشت
سلام عزیز مامان..پیشاپیش عیدت مبارک..اولین بوس ازطرف خودم واین 2مین عید هستی ک خونمون رو نورانی میکنی با حضور زیبات. بوی عید کاملا میادوامسال عید خیلی قشنگتر برام شده چون هم بزرگتر وهم خوشمزه تر شدی ولحظه شماری برای عید ورفتن ب قممممممممممممممم
حالا بریم سر ماجرای اصلی ایشالله هیچ وقت دیگه برات حادثه بد پیش نیاد....چند شب پیش خونمون دوست بابایی ک خانمش با من دوست ودخترشون محنا جون باشما وشام خونه ما موندن بعدازکلی بازی وشیطنت ک هیچ اتفاق خاصی نیفتاد خداروشکر نوبت ب شام خوردن رسید ک سر شام شما میگفتی باید خودت غذا بخوری
وکلی خنده من ب بابایی گفتم ی تیکه گوشت ک ران مرغ بهت بده ک نرمتره ونگو داخلش یه استخون کوچولو بوده و.....من ک یخ زده بودم وبعداز کلی تلاش...ب خیر گذشت وبرای شبی بد تبدیل شدوکلی سر این موضوع بحث شد خونمون والبته زمانی ک موضوع رو برای مامان بابایی تعریف کردم وایشون هم گفتن مسولیت تا7سال با مادر بچستحالا خوبه من لیسانس حقوق دارم واین حرف جرقه......خلاصه ازاین حرفا گذشته حادثه بود ولی خداجون این صحنه رو برای هیچ مادری تکرار نکن