خاطرات عید94یاسمین زهراجونم
سلام گل دخترم مجددا سال نوت مبارک. طبق هر سال 2فروردین رفتیم قم خونه مامان جون اینا هم دیداری تازه کنیم وهم سفری کرده باشیم قرار بود ک بریم ی سفر باهم دیگه اصفهانی جایی ک هوا بد شد وبرفی وقم بودیم وعید دیدنی وپارک وشهربازی رنگین کمان قم رفتیمک دخمل مامانی خیلی خوشش اومده بود.وکلی لباس برات خریدم آخه لباس تابستونیای خوشملی بود نتونستم برات نخرم جیبمم ک با پول عیدیات پر بود ی تراول50 از بابایی گرفتی وی تراول50ازآقاجونو20 تومنم ازپدرجونومادرجون..
بیشتر وقتتم با خاله زینب بازی میکردی..وحتی وقتی رفتم دندون عقلمو بکشم پیش خاله زینب موندی و انگار ن انگار من نبودم پیشت اشکال نداره خاله زینب ازمن تو رو بیشتر دوست داره
این عکس ک بزور خاله زینب نگه داشتت تا پیش هفت سین ازت بگیرم
واینم پدر ودختر ورودی رنگین کمان
سوار تاب چرخونک ک تقریبا 4بار سئار شدی ک 2بارشو مسولش ازت خوشش اومده بود رایگان سوار کرد مر30
واینم خونه مامان جون اینا ک ازدر ودیوار بالا میرفتی
واینم 13 بدر وناهارخوران گرگان رفتیم البته بدون برنامه ریزی رفتیم چون فکرکردیم هوا بارونیه ک اتفاقا خوب بود