اولین مسافرت 2نفره با اتوبوس
سلام ب دختر عزیزم ودوستای گل مجازی ی چند وقتی نبودیم تقریبا 10 روز منو یاسمینم برای اولین بار با اتوبوس رفتیم قم خونه مامان جون تو اتوبوس ک کلی اذیت میکرد ومیخاستی مدام سرک بکشی ک کجایم اخه اولین بارت بود سوار اتوبوس میشدی وبرات تازگی داشت از اونجایی ک ی ناراحتی برای مامانی پیش اومده بود ی جورایی برای فرار از غصه فرار کردیم رفتیم خونه مامانیم...ن اینکه قهر کرده باشیم ن ی جور تخلیه روحی بود وچقدر هم خوش گذشت کلی بوستان و پارک وبازارو حرمو وکلی جاها رفتیم و100 برابر ب یاسمینم خوش گذشت چون دوروبرش شلوغ وخاله ها همش در حال بازی کردن باهات وامتحاناشونو ول کرده بودن ومشغول بازی با تو بودن
وآقاجون رفته بود همدان واز اونجا برات سوغاتی ی کفش سنتی و ی روسری سنتی آورد مر30 آقاجونالبته کلی لباس هم برات از همون قم خریدن ومنو شرمنده کردن خوب یدونه نوه وعزیز هستی خوش ب حالت عشقم
نتونستم وقتی کفشو روسری سرت هست عکس بگیرم اما همینطوری عکس ازشون گرفتم ک برات یادگاری بمونه وبزرگ شدی حالشو ببریازاینکه چقدر دوست داشتن.حالا ی چندتایی از عکساتو برات میذارم